پنجشنبه، اردیبهشت ۱۶، ۱۳۸۹

i'm scared of getting hurt

مدتهاست که هر رابطه ای رو فوری به سکس می کشونم. اصلا وحشت دارم از یه خورده حالت های رمانتیک. خب دوست دارم که خود عمل سکس عاشقانه باشه و اصلا انگار یک جور فتیش رمنس دارم توی سکس، ولی خارج از رختخواب فرار می کنم از حالت های رمانتیک. یک وحشت عمیقی دارم که یک بار دیگه دلم واقعا بلرزه برای یه نفر (بحث خوش اومدن و کراش نیست. بحث اینه که واقعا دوباره یه حسی پیدا کنم تو مایه های "عشق" و تمایل به داشتن رابطه جدی و اینا.) شاید یه دلیل این هم که اینقدر با آدم های مختلف می خوابم اینه که اصلا به شخص خاصی احساس نزدیکی خاصی نکنم. حالا یه آدمی پیدا شده که نمی دونم آگاهانه یا غیرعمدی وارد این بازی من نمی شه.  اگه بخوام بپرم رو سرش آرومم می کنه و به جاش نازم می کنه و اصلا نمی خوابه باهام. دارم می ترسم، چون نسبت به این آدم هیچ حس خاصی ندارم اما وقتی نازم می کنه و دست روی صورتم می کشه یک حس خوب عجیب غریبی بهم دست می ده. می ترسم این حس ها یهویی کار دستم بده. هی می خوام همون چهره وحشی همیشگی خودم رو داشته باشم ولی اون هی ترمزم رو می کشه و منو می بره تو یه وادی دیگه. دارم یواش یواش می ترسم که یهویی کار دست خودم بدم و یه موقعی ببینم که دیگه اینطوری نیست که بهش حس خاصی نداشته باشم. هی می گم باید ازش دوری کنم و هی یه طوری می شه که باز وسوسه می شم و می بینمش. اصلا حالیم نیست چیکار می کنم این روزا. قاطی قاطی ام و حواسم به خودم نیست. باید هر از چندگاهی خلوت کنم با خودم و به این چیزا هم فک کنم. به اینکه تا کی می تونم فرار کنم...

۲ نظر:

  1. تجربه نشون داده وقتی الان هیچ خاصی نسبت به اون آدم نداری یعنی که یه چیزایی توی اون آدمه کمه برات، حالا اگه ویژگی های دیگش اونقدر پررنگ باشه که نسبت بهش حس پیدا کنی و رابطه جدی بشه، بازم تجربه نشون داده که همچین رابطه ای آخر عاقبت نداره و اون حس رضایته که آدم می خوادو بهش نمی ده، حتی اگه هیچ مشکلی نباشه.‏

    پاسخحذف
  2. What you describe can become pathological, there was a Vh1 reality program called "Sex Rehab with Dr Drew", both women and men had serious intimacy problems

    پاسخحذف