چهارشنبه، تیر ۰۹، ۱۳۸۹

endgame

داریم بازی می کنیم. یه دنیای خیالی رو بازی می کنیم و به روی خودمون هم نمی یاریم دنیای دیگه ای هم هست. فرقش اینه که من اصلا نقش بازی نمی کنم ولی اون مدام مجبوره نقش بازی کنه. بعد یهویی من وحشت کردم که کجا نمایشه و کجا واقعیت، کجا بازیه و کجا واقعیه. عاشق صورتک شدم یا آدم پشتش؟ به اصطلاح توی پوکر من ایندفعه "آل این" هستم. بازی تموم شه دیگه هیچی برام نخواهد موند. تموم. بازی هم قطعا تموم می شه یه روزی. از اون بازی ها نیست که یکی اون یکی رو ببره. ولی نمی دونم چرا بازنده داره.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر