جمعه، مهر ۲۸، ۱۳۹۱

blow out the candles

زندگی ام محله برو بیاست. خونه ام هم. آدما میان و میرن. کمتر کسیه که بمونه. هر کی که میاد ولی یه ردی از خودش می ذاره و می ره. بعضیا یه چیزی جا می ذارن و هیچوقت دنبالش نمیان. بعضیا زخم می زنن. بعضیا یه خاطره خوب می ذارن. بعضیا یه داغی می ذارن که هیچوقت جاش نمی ره. هر کسی به نوعی یه چیزی می ذاره. اما نقطه مشترکشون اینه که همه آخرش می رن و من تنهایی چراغا رو خاموش می کنم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر