یکشنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۹۱

keep dreaming

خوابش را دیدم دیشب. یک جور خیلی واقعی و منطقی ای بود. اصلا اگر در بیداری قرار بود اتفاقی بیفتد دقیقا همینطوری اتفاق می افتاد. بعد فکر کردم چه خوب می شد اگر این خواب ها ادامه پیدا می کرد. همه چیز روبراه می شد اگر این خواب ها ادامه پیدا می کرد. نه قانونی نقض می شد و نه روحی آزرده می شد، و نه قلب من اینقدر تیر می کشد دیگر. فکر کن آدم می توانست ناممکن ها را در خواب داشته باشد. چه  فرقی می کند خواب با بیداری؟ مهم این است که یک چیزهایی را حس کنی دیگر. چه جایی بهتر از خواب برای خوردن میوه ها و حس لحظه های ممنوعه؟ کاش این خواب ها ادامه پیدا می کرد.

۱ نظر:

  1. کاش خواب هر شبم می آمد توی بیداری. کاش قانون ها نقض می شد و تبعیدی ام باز می گشت به این خانه. قلبم درد می کند و بغضم هر روز می شکند.

    پاسخحذف